سایه سکوت را شکست.......
آنگاه که تو در کوچه امیدم مهمان شدی ....
.
و بید مجنون در آغوشت کشید.........بجای دستان بی پناه من .......
به ماه گفتم ترا ببوسد....نسیم دلداریت دهد و قطره های باران به استقبال قدومت آیند..........و من از
پنجره بسته ترا دیدم......
به صداقتشان بخند و دستان مهربانشان را بفشار............
زیباترین نشانه های بهشت را میزبان وجودت کرده ام.............
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه،
نوشته،
،